سالی که گذشت یکی از بدترین سالهای زندگیم بود؛ هم توی زندگی شخصی که عملا با پارسال تفاوت چندانی ندارم و هم اتفاقات منطقه که تا عمق جانمون سوخت. وقتی به عقب برمیگردم تعجب میکنم ما چجوری این همه داغ رو تحمل کردیم؟
شروع این دوره دشوار از دی ۱۴۰۲ بود؛ زمانی که سیدرضی موسوی۱، فرمانده ارشد ایران توی سوریه توسط اسرائیل ترور شد و متاسفانه واکنشی نشون ندادیم و چند روز بعد انفجار کرمان با صد کشته اتفاق افتاد. گذشت تا فروردین ۱۴۰۳ و حمله اسرائیل به سفارتمون توی سوریه و ترور سردار زاهدی که بالاخره ما عکس العمل نشون دادیم و وعده صادق یک رو هرچند سست و کمجون زدیم.
اردیبهشت با اون روز نحس فرا میرسه و شهادت عجیب رئیس جمهور که بعدش همه چی عوض میشه. دیگه صداهایی که از ایران میاد محکم نیست و دولت جدید علاقهای به بازیگری توی منطقه نداره؛ غافل از اینکه حریف با ما خیلی کارا داره. صبح فردای تحلیف پزشکیان با خبر ترور هنیه میخکوب شدیم و در ادامه، بیعملی ما اوضاع رو بدتر میکنه و توی مهرماه ظرف چند روز، ترور فرماندهان ارشد حزب الله، انفجار پیجرها و شهادت سیدحسن اتفاق میفته.
حالا دیگه نوشدارو بعد از مرگ سهراب۲ فرا میرسه و وعده صادق دو رو میزنیم در صورتی که بازدارنده نیست و به کشورمون حمله میشه و وعده صادق سهای که داره اون گوشه خاک میخوره. این اواسط شهادت غریبانه یحیی سنوار، پیروزی ترامپ و دولت ضدمقاومت توی لبنان رو داریم؛ به همراه سقوط عجیب سوریه.
واقعا چقدر سخت گذشت؛ بعد از آتشبس لبنان و فلسطین، یه بازه دوماهه نسبتا آرومی رو شاهد بودیم و الان توی سال جدید مجددا منطقه شعلهور شده و با اینکه شدیدا نگرانم اما ایمان دارم که آخر این ماجرا خوشه و انشاءالله به نفع مقاومت تموم میشه.
پینوشت:
۱.سیدرضی فرمانده و مسئول سوریه توی سپاه قدس بود و بعضیا معتقدن که اگه ایشون شهید نمیشد؛ سوریه به این شکل سقوط نمیکرد.
۲.آقا توی دیدار اخیرشون با دانشجویان جواب این نقد رو دادن و گفتن که محاسبهای پشت تاخیر در انجام عملیات بوده. ولی من برام سواله که یعنی رویکرد دولت جدید توی این محاسبات کاملا بیتاثیر بوده؟ و اگه دولت رئیسی بود آیا همینطور پیش میرفت؟!
۳.آقا توی پیام نوروزیشون، ۱۴۰۳ رو با سال ۶۰ مشابه دونستند. یعنی سال جنگ و برکناری بنی صدر و ترور شهیدان رجایی(رئیس جمهور)، باهنر(نخست وزیر)، بهشتی(رئیس قوه قضائیه) و بسیاری از شخصیتهای برجسته کشور.
اتفاقات سنگین تری هم در راهه . این ماییم که ناچاریم خودمون رو به اندازه ابتلائات وسعت ببخشیم .